واکسن
دیروز عصر با کلی نگرانی رفتیم مطب دکتر برخلاف همیشه که خیلی آروم میشینی تانوبتمون بشه مدام بدوبدو می کردی و صندلیها رو می کشیدی و با بچه های دیگه سر صندلی درگیر شده بودی خلاصه بعد از کلی معطلی نوبتومون شد و پس از اندازه گیری قد و وزن و معاینه نوبت به واکسن رسید وخلاصه آقای دکتر از بابا خواست محکم دستتو بگیره قربون اشکات برم خیلی گریه کردی ولی تموم که شد دیگه اصلا ناراحت نبودی همش نگران بودم نتونی راه بری و درد داشته باشی که خوشبختانه تا ساعت 11 کلی بازی کردی وساعت 45/11 بدنت گرم شد و استامینوفن رو طبق دستور دکتر بهت دادم ظهر هم حمومت کردم و وقتی جای واکسنتو شستم اصلا ناراحت نشدی واقعا دست آقای دکتر درد نکنه الان هم تب داری ول...
نویسنده :
مامان رزیتا
17:07